برداشتی از واژه "انسان" در قرآن

آفرینش انسان:
پروردگار مهرپرور انسان را از کالبدی ناچیز سامان داد و برای سرآمدی معین او را آفرید و آنگاه اراده و سرشت مهربان خود را در وی دمید و همه دانش های هستی را در سرشت انسان نهاد تا ظرفیت جانشینی یابد. انسان دانایی خود را به فرشتگان ارائه نمود و فرشتگان آگاه شدند که درباره انسان هیچ نمی دانسته و از دانش الهی انسان بی بهره می باشند، پروردگار مهرپرور فرشتگان آن نیرو های مهربانی و جانشینی را به خدمت انسان گماشت اما نفس بدکنش انسان با وسوسه گری و خودپسندی ستم پیشه کرد، حال آنکه انسان باید روی خود را پاکدلانه به سوی همان سرشت مهربان الهی نماید تا به نیکوترین جایگاه یعنی جانشینی پروردگارش برسد. انسان کوچک اندام با کالبد ناچیزش چه شجاع و پرتوان است، او اراده و سرشت الهی که منسوب و نزدیک به پروردگار مهرپرور میباشد و عظمت کهکشانها در برابرش ناچیز است را با خود دارد، ارزش انسان از جسم او نیست، سرشت انسان راه نیکوتر را خوب میشناسد و دلیل اختلاف و ناسازگاری انسانها جز رشک و سنگدلی نمیباشد. کردار انسان به اراده اوست و باورمندی در سرشت الهی و مهربان انسان است و نفس بدکنش گزینه نابخردان است، افسوس که بیشتر انسانها در نمی یابند که مهر آئین پایدار در آفرینش انسان است و نفس بد کنش انسان همواره برای ستم پیشتاز است وانسان با پیروی از نفس بدکنش به مرتبه پست ترین آفریده هستی فرو می افتد، البته که انسان خردمند بر سرشت مهربان و نفس بد کنش خویش آگاه است حتی آنگاه که بهانه می آورد، وسوسه نفس ستمکار و آتشین با خودخواهی انسان خاکی را از سرشت مهربان الهی دور می کند، زن و مرد از یک سرشت و گوهر آفریده شده اند تا با بهروزی بیاسایند و با یکدیگر بیامیزند، انسانها آنگاه که فرزند و دارایی ندارند باورمند و نیایشگر و چون آنها را یافتند همتا آور و فراموشکار میشوند.
سرشت الهی و نفس بد کنش انسان:
نفس بدکنش انسان از سرشت مهربان الهی رویگردان و از خدمت فرشتگان بی بهره ماند. انسان پیرو سرشت مهربان الهی نیکوتر سخن را گوید، گفتار پرخاشگرانه از وسوسه نفس بدکنش و دشمنی آشکار با خود است. نفس بدکنش و خودپرست، انسان را از سرشت و اراده الهی ناکام می کند. با آنکه در آفرینش سرشت مهربان الهی انسان راه برتر است، اما بیشتر انسانهای خودخواه راه نفس بدکنش را برمی گزینند. نفس بدکنش را از خود برانید زیرا در رستاخیز درد و رنجی فراوان برای خود فراهم می آورید. انسانهای با سرشت ناب الهی از فریب نفس بدکنش در امان خواهند بود. انسان که از خشکی و دریا برخوردار است، آشکارا با سرشت مهربانِ خود بر بسیاری از آفریدگان برتری دارد. به راستی که انسان سرشت مهربان و اراده الهی و ازلی خود را استوار ندارد و آن را فراموش میکند. مرد و زن همه می دانند که نفس بدکنش دشمن آنان است و آنها را تیره بخت و از پردیس دور می سازد. پردیسی که سرشار از رفاه و شادی است و هیچ رنجی در آن نباشد. نفس بدکنش با نوید زندگی جاوید و پادشاهی بی پایان انسان را وسوسه و او را از سرشت مهربان الهی دور می کند. فریب خوردگان نفس بدکنش در صورت پشیمانی و شرمگینی می توانند کردار بد خود را با نیکی جبران و بپوشانند. نفس بدکنشِ فریبکار، دنیا را در چشمان انسان چنان می آراید تا فریفته آن گردد. تنها پیروان تاب راه مهر پروردگار مهرپرور از فریب نفس بدکنش در امان هستند، پیروی از سرشت مهربان الهی تنها راه به سوی پروردگار مهرپرور است، پیروان سرشت مهربان الهی از نفس بدکنش پیروی نمی کنند و آنان که پیروی کنند از ستمکاران هستند. سرشت الهی ستمکاران تجلی نیافته و آنان زندگی این جهان را بیش از زندگی جاوید بازپسین دوست می دارند، دل و چشم و گوش ستمکاران بسته است و از آن بی خبرند. نفس انسان نیکوکاری و ستمکاری را می شناسد هرکس نیکی را برگزید رستگار شد و آن کس که ستم را برگزید نومید گردید. ای آنکه بر وسوسه های نفس بد کنش چیره شده ای با خشنودی به سوی پروردگارت که از تو خشنود است باز گرد.
پیامبر و انسان:
 من به سوی نیکوکاری رهسپار شدم و اینچنین بود که اراده و سرشت پروردگار مهرپرور در من متجلی و نور قرآن در من تابیدن گرفت، پیامبر انسانی مانند شماست جز آنکه اراده و سرشت پروردگار در او شکوفا گردیده، گواهی پروردگارم بسنده است که پیام مهر او را به می رسانم، نیکی از سرشت الهی انسان و بدی از نفس بدکنش انسان است، پیامبر پیام سرشت الهی خود که انسان آزاد و کردار او از اراده اوست و هرچه را بخواهد از راه تلاش به دست آورد و در رستاخیز همان را می بیند را به گوش انسانها می رساند و اعلام می دارد که زندگی انسان در این جهان سراسر رنج است و اگر از سرشت الهی خود پیروی کند شادمان و اگر از نفس بدکنش خود پیروی کند ناشاد خواهد شد. پیامبران نیز نمی توانند برخلاف اراده انسان عمل کرده آنان را باورمند نمایند، انسان اگر بخواهد سخن پروردگار مهرپرور، بلند مرتبه و فرزانه را بشنود، تنها از راه تجلی سرشت الهی خود و یا از پیام پیامبران خواهد توانست.همتا آوران خرد بورزند و رو به سوی آن یگانه آورند و بدی های خود را با نیکی بپوشانند زودا که نتیجه تلاش خود را باز بینند، انسانهای باورمند و نیکوکار را رستاخیزی نیکو است، انسان برای رسیدن به پروردگارش تلاشها کرده و رنجها برده و به دیدار او نائل خواهد آمد. پروردگارم مهربان است و من نیز سرشت الهی خود را برگزیدم هرچند نفس بدکنش و سرکش مرا به ستم می خواند. مریم از مردم دوری گزید، و با اراده و سرشت الهی، فرشته خدمتگزار را بر خود متجلّی ساخت، داستان زادن عیسی مشابه داستان آفرینش انسان نخستین توسط پروردگار مهرپرور است.
پندهایی برای انسان:
انسان به آنچه از آن آفریده شده اندیشه کند، آیا از قطره آبی ناچیز آفریده نشده است؟ آیا از میان گوشت و استخوان بیرون نیامده است؟ آفرین بر برترین آفریننده که انسان را آخر بار از نطفه، خون، استخوان، گوشت و پوست پدید آورد، با آنکه انسان می بیند که از نطفه ای ناچیز آفریده شده و همه داشته هایش از خداست و در رستاخیز جزئیات کردارش را خواهد دید اما همچنان آشکارا گردنکشی می کند و زندگانی پس از مرگ را به حساب نمی آورد و در برابر پروردگارش ناسپاس است. انسان به سوی پروردگارش باز می گردد و از کردار خود آگاه می شود، نیکی به پدر و مادر در سرشت مهربان و الهی انسان است و پیروی از نفس بدکنش نادانی است. چرا انسان می پندارد که بى‏ هدف آفریده شده است؟ آیا قرار نطفه پدر در بطن مادر هدفمند نیست؟ انسان باورمندِ نیکوکارِ سفارشگرِ به درستکاری و شکیبایی پیروز است و انسان ناباورمندِ ستمکار، تشویق کننده ناراستی و زیانکار است، ای انسانها در این جهان زیبا زندگی کنید و از آن به طور کامل برخوردار شوید، اما از وسوسه نفس بپرهیزید که ستمکار خواهید شد. وسوسه نفس بدکنش و ستمکار، خودپسند و نکوهیده را از خود دور سازید. نفس بدکنش و ستمکار انسان تا روز رستاخیز فرصت پشیمانی دارد. نفس بدکنش فریبکار و رهزن سرشت مهربان الهی انسان است. نفس بدکنش همواره همراه انسان است و بیشتر انسانها با پیروی از آن سرشت مهربان خود را فراموش می کنند. پیروان نفس سرکش و نکوهیده از سرشت الهی خود دور شده اند و در رستاخیز با سرشکستگی و درد و رنج روبرو خواهند گردید.آنانکه ندای سرشت خود را نشنیده و به طمع پادشاهی و عمر جاوید فریب نفس بدکنش را بخورند شرمسار میشوند. نفس بدکنش را چه می شود که از سرشت مهربان الهی سرپیچی و خود را از خدمت فرشتگان بی بهره می سازد؟ نفس بدکنش و خودپرست انسان کالبد ناچیز خود را از یاد برده است. انسان باید که نفس بدکنش را تا هنگام مرگ از خود دور سازد. انسان پشیمان از بدی چون به نیکی بپردازد از گمراهی نجات می یابد. انسانها با دشمنی با یکدیگر از آسایش و پردیس دور می شوند و با آشتی و مهربانی خود را از دوزخ دور می سازند.هرکس از سرشت مهربان الهی خویش روی بگرداند، زندگی بر وی تلخ و در رستاخیز نیکی نخواهد دید و اگر انسانها بخواهند همه مهربانی پیشه می کنند، و همه پیروان نفس بدکنش جایگاه خود را در دوزخ می سازند. اگر به کژی گراییم، نفس خویش را سرزنش کنیم و اگر مهربانی پیشه کنیم آن را از تجلی اراده و سرشت الهی خود بدانیم.‌ سرشت انسان از سرشت پروردگار مهرپرور است و پیروی از نفس بدکنش دشمنی آشکار با خود است. راه درست پیروی از سرشت مهربان و الهی انسان است. ای انسانهای نیکو سرشت که با پیروی از نفس بدکنش بر خود ستم روا داشته اید، به سرشت الهی خود امیدوار و با مهربانی همه خطاهای خود را بپوشانید و بدانید که رستگاری جز در پیروی از سرشت مهربان الهی انسان نیست و هر که گوش و چشم و قلب خود را نگشاید و پیرو نفس بدکنش خود شود گمراه گردد، خوشا به حال آن خردورزی که سرشت مهربان خود را می شناسد و از وسوسه های نفس بد کنش دوری می کند.
انسان و نیکی:
تردید ندارم آفریننده هستی مهربانی را انتخاب کرده است و هر کس این را در نیابد در رستاخیز خود را زیانکار می یابد، انسان در زمین توانمند است و دارایی فراوان دارد اما از بینوایان کمتر دستگیری می کند، او چون به فراخی می رسد سرشت مهربان و الهی خود را از یاد می برد و آنگاه که به پیروی از نفس بدکنش در بدی می افتد نا امید میشود، انسانی که با نفس بدکنش خود همراهی کند چه بد همنشینی دارد، انسان در آزمون جاه و مقام خود را محترم می شمرد و در آزمون تنگدستی و بی کسی خود را خوار می بیند، آزمون انسان به فراخی و تنگدستی وی نیست بلکه به گرامیداشت یتیمان و پیشی گرفتن در نواختن نیازمندان است، آزمون انسان در خودداری از چپاول میراث ضعیفان است. انسان، شتابناک به بدی می پردازد درحالیکه نیکی را می جوید، او ناباورمندی است که بخشش را برای خوش آمد مردم می کند او که ستمکارانه داشته های خویش را پنهان کرده، خست ورزیده و تنگ چشمان را می ستاید با رنجی بزرگ روبرو خواهد شد پس بهتر آن است که  سرشت مهربان الهی را در خود متجلی و سپرده ها را به صاحبانش بازگردانید، و در داوری بین مردم دادگری پیشه کنید، ستمکاران از روی حسادت و زیاده خواهی دوست دارند که مهربانان را از میان بردارند، حال آنکه رستگاری در سایه نیکوکاری است، آزمندی و خودخواهی باعث شد تا مرد و زن نفس بدکنش و وسوسه گر را دوست راستین خود پندارند، با آنکه سرشت الهی آن دو را به مهر پروردگار رهنمون می شد اما آنان از وسوسه های نفس بدکنش پیروی کردند و آنگاه که از اشتباه خویش پشیمان شدند برای جبران به چاره جویی پرداختند. مرد و زن چون از ستمی که بر خود روا داشته اید پشیمان شدید، آن ستم را با نیکوکاری بپوشانید تا از زیانکاران نباشید. ای انسانها از نفس بد کنش و دشمنی با یکدیگر بپرهیزید و تا روز رستاخیز با آرامش در جهان زندگی و از امکانات آن برخوردار شوید. مرگ پایان زندگی این جهان و رستاخیز آغاز زندگی جاودان انسان است. ای انسان بدان که سرشت تو از نیکی است و نیکوکاری چون پوشاکی زیبا تو را از شرمگین شدن در امان می دارد. ناباورمندی در کنار نفس بدکنش همه جا در کمین انسان است پس هشیار باشد تا مانند پیشینیان شرمگین نگردد و از فردوس بازنماند. انسان بانوا چون بینوا گردد نا امید و ناسپاس شود، و چون باز برخوردار شود بینوایی را از یاد ببرد و سرخوش و سرگران گردد، اما انسان مهربان همواره شکیبا و بدی را با نیکی می پوشاند و در رستاخیز نیز از مهربانی برخوردار خواهد بود. وسوسه نفس بد کنش فراوان و با آرزومندی بی پایان مال اندوزی و زبردستی انسانها را می فریبد و به دام می اندازد و از سرشت الهی خود دور می سازد. انسان دارای نفسی سرکش است و دوست دارد تا کسی بر او پیشی نگیرد و آنگاه که احساس بی نیازی کند نفس بد کنش او سرکش می شود. به شما بگویم که انسان پیرو نفس بدکنش تنگ نظر است، حتی اگر گنجينه ‏هاى هستی از آن او باشد همچنان از بيم ناداری بخشش نمی کند و تنگ چشم است، آزمندی خوی انسان است او چون در تنگنا افتد ناشکیبایی کند. انسانهای باورمندی که همواره با پروردگارشان در راز و نیاز اند آزمند، تنگ چشم و ناشکیب نیستند و از داشته هایشان سهمی معین برای نیازمندان است. عشق به زن و فرزند و دارائی های فراوان و گوناگون جهان در چشم انسان چه آراسته است ولیک نیک فرجامی در پیروی از سرشت مهربان الهی انسان است. انسانها اعم از زن یا مرد در زمین پر نعمت و زیبا جای گرفتند و میثاق آنها با پروردگارشان مهربانی و دوری از نفس بدکنش ستمکار بود،  نفس بدکنش تا گاه رستاخیز می جنبد و انسان را از باغ مهربانی به گرداب ستم و تبعیض فرو می کشد و با دشمنی می آمیزد و از آشتی دور میکند، انسان پیمان خود با پروردگار را بیاد آورد و از ستم پشیمان و با سرشت مهربان الهی خود پیوند برقرار کند تا نگرانی و اندوه او از میان برود و آنان که ستم کار شده و رهنمود های سرشت الهی خود را دروغ انگارند برای همیشه در رستاخیز از آتش جور خود رنجور خواهند بود، پروردگار تو به کسی ستم نمی کند، تو اگر نیکی یا بدی کنی، آن را به خود کرده ای. انسان فراوان فزونی خواه است و در کاستی فراوان نومید و دلسرد و چون از تنگنا به گشایش رسد آن را جاودان پندارد و رستاخیز را دو دل شود و یا پردیس را بر خود واجب شمرد، حال آنکه ستمکاران را جز ستم فرا رو نباشد. و انسان چون کامروا شود از سرشت مهربان الهی خود روی می گرداند و چون ناکام گردد فراوان مویه کند. بشنوید و بپذیرید که مهار نفس بدکنش شما را رستگار می سازد، و تا می توانید به نیازمندان کمک کنید که نیکوکاری برایتان بهتر است. وای بر انسانهای هرزه زبان ریشخند گر، وای بر انسانهای دارا و تنگ چشم، وای بر انسانهایی که گمان برند دارایی جاودانگی است، هرگز چنین نیست، آنان خود را در آتش حسرت خواهند افکند.
رستاخیز انسان:
انسان با کالبد ناچیز خود گواه است که سرشت الهی او یگانه و مهربان و ذره ای ستم در آن راه ندارد و اختلافات او بخاطر پیروی از نفس بدکنش و ستمگر اوست و در رستاخیز دستاویزی برای ستمگریهای خود ندارد. در رستاخیز هیچ یاری نباشد و ستمگران و همتاآوران که از سرشت مهربان و الهی خود آگاهانه دوری جسته و از نفس بدکنش پیروی کرده اند دردمندانه خود را سرزنش کنند. آیا روز رستاخیز را باور ندارید؟ آیا وسوسه های نفس بدکنش را باور ندارید؟ نبرد انسان با نفس بدکنش تا هنگامه رستاخیز ادامه خواهد یافت و وسوسه نفس بدکنش تا هنگام مرگ انسان ادامه خواهد داشت، تا آنگاه که رستاخیز فرا رسد.انسانی که با وسوسه نفس بد کنش خود ستم می کند در رستاخیز از کردار خود بیزار می شود و پاسخی در برابر سرشت الهی خود ندارد، در رستاخیز انسان نگران دیدن کردار خود است زیرا کوچکترین کردار نیک و بد خود را می بیند.
 

نظرات کاربران