دفتر اوّل

دائوئی را که بتوان نامید؛ خود دائو نیست، به خیال و گمان و وهم ناید، بی‌زمان است.
هرچیز با ضد آن شناخته می‌شود، هرچیز با ضد خود نام می‌گیرد؛ ریشه ضد ندارد، ریشه نام ندارد، دائو به هیچ می‌ماند.
ریشه؛ شبیه هیچ است، هیچ شبیه آن نیست، دائو نیستِ هست است.
ریشه؛ نبودن جاویدان است، نام ندارد.
هست؛ بودن است، تجلیِ ریشه است، نام‌ها دارد.
دائو و آفریدگان؛ یک هستند و این بزرگترین سرّ است.
سرشتِ ذاتی؛ سّر است، چون نفسِ بدکنش محو، کنشگری ایستا و یک دیده شود، سرشتِ ذاتی متجلی می‌گردد.

نظرات کاربران