دفتر سی و چهارم

دائو بزرگ است، راه بی‌کرانه است.
به هر سو رو کنی، او همان‌جا است.
هستی از او آغاز می‌شود، بی‌نام است و خودنمایی ندارد.
هر روز در کاری است، مزدی نمی‌طلبد.
می‌پروراند، می‌پوشاند و فرمان نمی‌دهد؛
نه ارباب مردمان است، نه مردمان برده اویند؛
بی‌ خواسته است، فروتن است؛ پس به چشم نمی‌آید.
بازگشتِ همه به سوی اوست، داوری نمی‌کند؛ پس بزرگ است.
آن‌که بزرگی خویش را نمی‌شناسد، به راستی بزرگ است.

نظرات کاربران