دفتر سی و پنجم

آن‌که سرشتِ بنیادین‌اش بدرخشد، هستی با او فروتن شود؛
مردمان در سایهٔ آسایش و آرامش او آرام گیرند، بی‌آن‌که او خود را بزرگ بیند.
دلِ در بند نوا و نان، از راه بازماند.
ریشه را مزه‌ای نیست، اما جان را فربه می‌کند.
دائویی که به زبان گفته شود، دائو نباشد؛
خاموش، تهی، ساده، بی‌رنگ و بی‌مزه است؛
با چشم نتوان دید او را؛
با گوش نتوان شنید او را؛
اما کاربردش بی‌کران است.

نظرات کاربران