بشر
چکیده ی مفهوم واژه :چکیده مفهومی این واژه کلیدی در چکیده مفهومی واژه کلیدی انسان ادغام گردیده است. آیات روشنگر واژه کلیدی بشر در همین صفحه ملاحظه میشود.
روشنگری های بیشتر:
الف- پروردگار مهرپرور روح خویش را در سرشتِ انسان قرارداده است( ونفخت فیه من روحی) و آنگاه که انسان از ناباورمندی به باورمندی کامل و از ستمکاری به نیکوکاری خالص گردد، این روح و ارادهی الهی در وی ظهور و تجلی یافته، و در مقام جانشینی پروردگار و در جایگاه انسانِ احسن تقویم، به آفرینش میپردازد.
ب- پروردگار مهرپرور از آیه 31 تا آیه 34 سوره بقره، آیه 70 الاسراء، آیه 14 سوره المؤمنون، آیه 72 سوره ص، آیه 30 سوره الروم، آیه 72 احزاب، آیه 39 نجم، آیات 14 و 15 قیامت، آیه 6 انشقاق، آیه 8 شمس، آیه 4و5 تین، آیات 6،7،8 زلزله، آیه 6 عادیات، رتبه های اعطایی به انسان را نام میبرد:
1- انسان را جانشین خود بر روی زمین معرفی میکند.
2- فرشتگان را از شناخت کامل انسان عاجز قلمداد میکند.
3- با آموزش اسماء دانایی انسان را به کمال میرساند.
4- افزونی دانایی انسان را نسبت به فرشتگان به نمایش میگذارد.
5- فرمود تا فرشتگان انسان را ستایش نموده و در خدمت او قرارگیرند.
6- فرمود فرزندان آدم را گرامی داشته و بر بسیاری برتری بخشیده.
7- پروردگار مهرپرور خشکی و دریا را تحت سلطهی فرزندان آدم قرار داد و چیزهای پاکیزه را روزی او نمود.
8- پروردگار بخاطر کمال خلقت انسان برخود درود و آفرین میگوید.
9- پروردگار پس از آفرینش اولیه انسان از روح خود در انسان میدمد.
10- پروردگار انسان را بر سرشت مهر خویش آفریده است.
11- انسان کوچک اندام چه شجاع و پرتوان است، او اراده و سرشتِ الهی را که عظمت کهکشانها در برابرش ناچیز است را با خود دارد.
12- فرمود انسان هرچه را بخواهد از راه تلاش بدست آورد.
13- فرمود انسان بر درون خود آگاه است.
14- فرمود انسان حتی آنگاه که بهانه میتراشد، بر درون خود آگاه است.
15- فرمود اگرچه با رنج و تلاش فراوان، لیکن انسان به پروردگارش خواهد رسید.
16- اختیار بدکاری و نیکوکاری در وجود انسان بنا نهاده شده است.
17- آفرینش انسان نیکو ترین مرتبه از آفرینش هستی است.
18- اما همین انسان نیکوترین مرتبه، به پست ترین مرتبه آفرینش نیز فرو میافتد.
19- در روز رستاخیز هر کس به اندازه وزن ذره ای نیکی کرده آن را خواهد دید ، و هرکس به اندازه وزن ذره ای بدی نموده آن را خواهد دید.
20- و با این همه انسان در برابر پروردگارش ناسپاس است.
د- و پروردگار مهرپرور آنگاه که انسان را آفرید از فطرت و سرشت خود در وجود وی نهاد و فرشتگان را در خدمت او قرار داد و از روح خود در او دمید.
انسان با مهربانی و دوری از نفس بدکنش و ستمگر سرشت الهی خود را متجلی ساخته و به آگاهی میرسد و پیامبران روح الهی و یا فرشتگان را نیز در کنار سرشتِ الهی در خود متجلی ساخته و به انسانهای احسنِ تقویم تبدیل گشته و با پرودگار مهرپرور همراه(شفیع) شده و سخن او را میشنوند و میگویند و میآفرینند.
آیات روشنگر
وإذ قال ربك للملائكة إني خالق بشرا من صلصال من حمإ مسنون
برداشت از آیه :پروردگارِ مهرپرور کالبدِ انسان را از مواد و عناصر طبیعت آفرید.
2 | آیه 33 - سوره الحجر
قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلصال من حمإ مسنون
برداشت از آیه :نفسِ بدکنش و خودخواه انسان با سرشتِ الهیِ در ستیز است.
فاتخذت من دونهم حجابا فأرسلنا إليها روحنا فتمثل لها بشرا سويا
برداشت از آیه :مریم در سراپردهی خلوت، اراده و سرشتِ الهی را برخود متجلّی ساخت.
روشنگری:روح = ارادهی پروردگار مهرپرور که در انسان به امانت گذارده شده.
پروردگار مهرپرور روح خویش را در سرشت انسان قرارداده است( ونفخت فیه من روحی) و آنگاه که انسان از ناباورمندی به باورمندی کامل و از ستمکاری به نیکوکاری خالص گردد، این روح و ارادهی الهی در وی ظهور و تجلی یافته، و در مقام جانشینی پروردگار، و در جایگاه انسانِ احسنِ تقویم، به آفرینش میپردازد.
4 | آیه 54 - سوره الفرقان
وهو الذي خلق من الماء بشرا فجعله نسبا وصهرا وكان ربك قديرا
برداشت از آیه :پروردگار توانا، انسان را با کالبدی از عناصر طبیعت و با سرشتِ الهی بیافرید.
إذ قال ربك للملائكة إني خالق بشرا من طين
برداشت از آیه :پروردگارِ مهرپرور اراده فرمود تا انسان را با کالبدی از جنس طبیعت بیافریند.
روشنگری:طین، تراب، صلصال کالفخار، حماء مسنون و... همگی به کیفیت و کمیت جنس و جسم انسان اشاره دارد که از ماده ای ناچیز و کم بها و کدر و قابل دیده شدن از طبیعت آفریده شده است.
فإذا سويته ونفخت فيه من روحي فقعوا له ساجدين
برداشت از آیه :و چون انسان از سرشتِ پروردگارِ مهرپرور پرداخته و برپا گردید، آنگاه ظرفیتِ جانشینیِ خود را به او عطا فرمود.
روشنگری:پروردگار مهرپرور از آیه 31 تا آیه 34 سوره بقره، آیه 70 الاسراء، آیه 14 سوره المؤمنون، آیه 72 سوره ص، آیه 30 سوره الروم، آیه 72 احزاب، آیه 39 نجم، آیات 14 و 15 قیامت، آیه 6 انشقاق، آیه 8 شمس، آیه 4و5 تین، آیات 6،7،8 زلزله، آیه 6 عادیات، رتبه های اعطایی به انسان را نام میبرد:
1- انسان را جانشین خود بر روی زمین معرفی میکند.
2- فرشتگان را از شناخت کامل انسان عاجز قلمداد میکند.
3- با آموزش اسماء دانایی انسان را به کمال میرساند.
4- افزونی دانایی انسان را نسبت به فرشتگان به نمایش میگذارد.
5- فرمود تا فرشتگان انسان را ستایش نموده و در خدمت او قرارگیرند.
6- فرمود فرزندان آدم را گرامی داشته و بر بسیاری برتری بخشیده.
7- پروردگار مهرپرور خشکی و دریا را تحت سلطه فرزندان آدم قرار داد و چیزهای پاکیزه را روزی او نمود.
8- پروردگار بخاطر کمال خلقت انسان برخود درود و آفرین میگوید.
9- پروردگار پس از آفرینش اولیه انسان از روح خود در انسان میدمد.
10- پروردگار انسان را بر سرشت مهر خویش آفریده است.
11- انسان کوچک اندام چه شجاع و پرتوان است، او اراده و سرشتِ الهی را که عظمت کهکشانها در برابرش ناچیز است را با خود دارد.
12- فرمود انسان هرچه را بخواهد از راه تلاش بدست آورد.
13- فرمود انسان بر درون خود آگاه است.
14- فرمود انسان حتی آنگاه که بهانه میتراشد، بر درون خود آگاه است.
15- فرمود اگرچه با رنج و تلاش فراوان، لیکن انسان به پروردگارش خواهد رسید.
16- اختیار بدکاری و نیکوکاری در وجود انسان بنا نهاده شده است.
17- آفرینش انسان نیکوترین مرتبه از آفرینش هستی است.
18- اما همین انسان نیکوترین مرتبه، به پستترین مرتبه آفرینش نیز فرو میافتد.
19- در روز رستاخیز هر کس به اندازه وزن ذره ای نیکی کرده آن را خواهد دید ، و هرکس به اندازه وزن ذره ای بدی نموده آن را خواهد دید.
20- و با این همه انسان در برابر پروردگارش ناسپاس است
وما كان لبشر أن يكلمه الله إلا وحيا أو من وراء حجاب أو يرسل رسولا فيوحي بإذنه ما يشاء إنه علي حكيم
برداشت از آیه :مقرر فرمود تا انسان سخنِ پروردگارِ مهرپرور، بلندمرتبه و فرزانه را تنها از راهِ تجلیِ سرشتِ الهیِ خود و یا از پیامِ پیامبران بشنود.
روشنگری:و پروردگار مهرپرور آنگاه که انسان را آفرید از فطرت و سرشتِ خود در وجود وی نهاد و فرشتگان را در خدمت او قرار داد و از روح خود در او دمید.
انسان با مهربانی و دوری از نفسِ بدکنش، سرشتِ الهیِ خود را متجلی میسازد و پیامبران نیز انسانهای احسن تقویمی هستندکه سرشتِ الهی خود را هویدا ساخته و با پرودگار مهرپرور همراه(شفیع) شده و سخن او را میگویند و میآفرینند.
وكذلك أوحينا إليك روحا من أمرنا ما كنت تدري ما الكتاب ولا الإيمان ولكن جعلناه نورا نهدي به من نشاء من عبادنا وإنك لتهدي إلى صراط مستقيم
برداشت از آیه :درحالیکه باورمند نبودم و کتابی را نمیدانستم، بهسوی نیکوکاری، راهِ پروردگارِ مهرپرور رهسپار شدم و اینچنین بود که نورِ سرشت و ارادهی او در من متجلی و انسانها را به باورمندی، نیکوکاری و رستاخیز رهنمون شدم.
روشنگری:وحی= اراده پروردگار مهرپرور که بر دل انسانهای احسن تقویم متجلی میگردد(سوره نجم آیات 1 تا 18 و سوره نساء آیه 163)
وحی = ندایی الهی که بر دل مادر موسی وارد شد( سوره طه آیه 38) و ندایی الهی که بر دل یاران(حواریون) عیسی رسید( سوره مائده آیه 111)
وحی = القائات ذهنی و فکری مردم به یکدیگر( سوره انعام آیات 112 و 113)
وحی = مشیت، سرشت، طبیعت و خلقت الهی در هر یک از مخلوقات هستی(سوره زلزله آیه 5 و سوره فصلت آیه 12 و سوره نحل آیه 68)
وحی = گیرنده وحی هیچ مشخصه ظاهری جسمانی که وی را نسبت به سایر انسانها متمایز کند ندارد(سوره انعام آیه 93 و سوره کهف آیه 110)
وحی = ندا یا ارادهی پروردگار مهرپرور برای انجام کاری( سوره انفال آیه 12)
وحی = سوره شوری آیه 52: وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۵۲﴾ بر مبنای این آیه وحی یا ندایی که از سوی پروردگار بر پیامبر رسید از جنس روح یا جان و دانایی است که با ویژگی امر یا اراده همراه است، این نوع وحی یعنی دمیدن روح یا جان پروردگار، نخستین بار در نوع بشر(آدم) دمیده شده است، این تجلی از جنس دانایی و جان یافتن است و صاحب خود را صاحب اختیار، دانا و توانا میسازد(مسجود فرشتگان) .(سوره حجر آیه 29)فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ﴿۲۹﴾