دفتر بیست و ششم
سنگریزه های سبک، از دل صخره های سنگین بیرون میآیند. آشفتگی و ناآرامی، از درون آرامش و سکون جوانه میزند. نفسِ بدکنش اگر مهار نشود؛ از درون راهبر سر بر می ...
دفتر بیست و پنجم
یگانهتر از تنها، خاموشتر از سکوت، بیآغاز، بیپایان، دور اما نزدیک، تهی اما ژرف، هر روز در کاری، اما دگرگون ناپذیر. نامش را نمیدانم، سیمایش را نمی ...
دفتر بیست و چهارم
بر پنجه ایستاده؛ بلندبالا نیست. گامِ بلند؛ به مقصد رسیدن نیست. خودنما؛ تابنده نیست. خودستا؛ شکوهمند نیست. خودنمایان؛ دستاورد ندارند. خودستایان؛ با ...
دفتر بیست و سوم
سکوت؛ گویاترین سخنِ طبیعت است. اگر توفان و رگبار، زبانِ طبیعت باشد؛ پس طبیعت، کمسخن است. توفان دیری نپاید؛ پس انسان کم گوید و تند نگوید؛ بسیارگو و تندگ ...
دفتر بیست و دوم
فروتن؛ والاتبار است. نرمخو؛ خمیده است؛ راست میشود. تهی از نفسِ بدکنش، تهی از نامهربانی؛ از سرشتِ ذاتی، از مهربانی پُر میشود. ریشه، ازلی و کهن است؛ جو ...
دفتر بیستم
سرشتِ ذاتی؛ ریشه، اصل، یک و دائو را در آغوش بگیر؛ پس اندوه، غم و افسوس را از یاد خواهی برد. نفسِ بدکنش را از چیرگی بر حواس دور دار؛ ناانگیخته باش؛ پس مانند ب ...