دفتر هفدهم
بهترین رهبر آن است که در کارهای مردمان، دخالت نکند و مردمان او را نشناسند؛ سپس آن که مردمان، او را میشناسند و او را کرنش میکنند؛ سپس آن که مردمان، او را ...
دفتر پانزدهم
از دیرباز انسانِ کامل؛ اسرارآمیز و مینوی جلوه مینمود، کس را به ژرفای وجودش راه نبود. شاید انسانِ فرهیخته اینگونه باشد؛ دوراندیش و آگاه، هوشیار و گوش ...
دفتر چهاردهم
یک؛ ستونِ بنیادی دائو است. ریشه؛ دیده نمیشود. اصل؛ شنیده نمیشود. یک؛ بساویده نمیشود. سرشتِ ذاتی؛ بالا نیست، پائین نیست، پیش نیست، پس نیست، تاریک نیس ...
دفتر سیزدهم
نامآوری و نواخت؛ انسان را بر میکشاند، بدنامی و ننگ؛ انسان را فرو میکاهد. ثروت، قدرت و شوکت؛ نواخت است، بیمناک است. نواخت و نامآوری؛ انگیزاننده است، ...
دفتر یازدهم
یک چرخ؛ از یک دایره و تعدادی محور که در مرکز بهم میرسند درست شده، ولی آنچه چرخ را مفید میسازد، یک فضایِ خالی از اجزاء آن است. یک ظرف سفالین؛ از مقداری گل ...
دفتر دهم
آنگاه که نفسِ بدکنش به جنبش میآید؛ آیا میتوانی با تمرکز بر نَفَسهایت، سرشتِ ذاتی و یک را محکم در آغوش بگیری؟ آیا میتوانی در پناه سرشتِ ذاتی، بر اجزا ...
دفتر نهم
میانهروی انسان را از خطر دور میدارد. نوک مدادت را چون زیاده تیز کنی، شکننده میشود. کوزه چون پُر شود؛ آب بیهوده میشود. دارایی که از اندازه بگذرد، دار ...
دفتر هشتم
سرشتِ ذاتیِ انسان؛ متعالی است و مانند ندارد، شاید؛ شبیه باران، شبیه آب باشد؟ آب، مایه زندگانی است و باران، از آسمان بر همهی موجودات میبارد، سرشتِ ذاتی ...