دفتر شانزدهم
آنگاه که سرشتِ ذاتی انسان تجلی مییابد، یگانگی با هستی پدیدار میگردد، انسان با ریشه و یک همراه میشود. همهی موجودات از نبودن به بودن میآیند و دوب ...
دفتر پانزدهم
از دیرباز انسان کامل؛ اسرارآمیز و مینوی جلوه مینمود، کس را به ژرفای وجودش راه نبود. شاید او اینگونه باشد؛ دوراندیش و آگاه، هوشیار و گوشبزنگ، وزین و آ ...
دفتر چهاردهم
یک؛ ستونِ بنیادی دائو است. ریشه را نمیتوان دید. سرشتِ ذاتی را نمیتوان شنید. یک را نمیتوان بساوید. سرشتِ ذاتی؛ بالا نیست، پائین نیست، پیش نیست، پس نیس ...
دفتر یازدهم
یک چرخ؛ از یک دایره و تعدادی محور که در مرکز بهم میرسند درست شده، ولی آنچه چرخ را مفید میسازد، یک فضایِ خالی از اجزاء آن است. یک ظرف سفالین؛ از مقداری گل ...
دفتر دهم
آنگاه که نفسِ بدکنش به جنبش میآید؛ آیا میتوانی با تمرکز بر نَفَسهایت، سرشتِ ذاتی و یک را محکم در آغوش بگیری؟ آیا میتوانی در پناه سرشتِ ذاتی، بر اجزا ...
دفتر نهم
میانهروی انسان را از خطر دور میدارد. نوک مدادت را چون زیاده تیز کنی، شکننده میشود. کوزه چون پُر شود؛ آب بیهوده میشود. دارایی که از اندازه بگذرد، دار ...
دفتر هفتم
ریشه، سرشتِ ذاتی و متعالی؛ ازلی و ابدی است، آن را مرگ یا خواب فرا نمیگیرد، نیست انگار است، خودخواهی ندارد. ریشه و اصل دروازهی نیستی به هستی است، آفرینش ...