سوره هود
وامرأته قائمة فضحكت فبشرناها بإسحاق ومن وراء إسحاق يعقوبَ
برداشت از آیه :( آیات 69 تا 76 ) همانا ابراهیم خلیفه ای بردبار و دلسوز مردم بود، و از دیدن فرشتگان که برای مژده فرزند به خدمت او رسیده بودند شادمان و با گرمی به پذیرایی از آنان پرداخت، و همسرش که پیر و سالخورده بود از شنیدن مژده بارداری به فرزندی به نام اسحق و داشتن نوه ای به نام یعقوب شگفت زده و شادمان گردید و گفت؛ شگفتا چگونه از من و همسرم که هر دو پیر و ناتوان شده ایم فرزندی زاده گردد؟ و فرشتگان پروردگار بزرگ و مهرپرور را ستوده، و مهر او بر خلیفه اش ابراهیم و خاندان او را بر شمردند، و آنگاه که ابراهیم از مژده فرزند بیاسود، از عزم فرشتگان بر مردمان لوط و از سرنوشت آنان هراسناک شد و درباره قوم لوط با فرشتگان به چون و چرا پرداخت، اما فرشتگان ابراهیم را به خویشتنداری درباره سرنوشت محتوم و دردناک مردمان لوط فرا خواندند.
روشنگری:و همسرش که سالخورده بود از شنیدن مژده بارداری به فرزندی به نام اسحق و داشتن نوه ای به نام یعقوب شگفت زده و شادمان گردید.
قالت يا ويلتى أألد وأنا عجوز وهذا بعلي شيخا إن هذا لشيء عجيبَ
برداشت از آیه :( آیات 69 تا 76 ) همانا ابراهیم خلیفه ای بردبار و دلسوز مردم بود، و از دیدن فرشتگان که برای مژده فرزند به خدمت او رسیده بودند شادمان و با گرمی به پذیرایی از آنان پرداخت، و همسرش که پیر و سالخورده بود از شنیدن مژده بارداری به فرزندی به نام اسحق و داشتن نوه ای به نام یعقوب شگفت زده و شادمان گردید و گفت؛ شگفتا چگونه از من و همسرم که هر دو پیر و ناتوان شده ایم فرزندی زاده گردد؟ و فرشتگان پروردگار بزرگ و مهرپرور را ستوده، و مهر او بر خلیفه اش ابراهیم و خاندان او را بر شمردند، و آنگاه که ابراهیم از مژده فرزند بیاسود، از عزم فرشتگان بر مردمان لوط و از سرنوشت آنان هراسناک شد و درباره قوم لوط با فرشتگان به چون و چرا پرداخت، اما فرشتگان ابراهیم را به خویشتنداری درباره سرنوشت محتوم و دردناک مردمان لوط فرا خواندند.
روشنگری:و گفت شگفتا چگونه از من و همسرم که هر دو پیر و ناتوان شده ایم فرزندی زاده گردد؟
قالوا أتعجبين من أمر الله رحمت الله وبركاته عليكم أهل البيت إنه حميد مجيدَ
برداشت از آیه :( آیات 69 تا 76 ) همانا ابراهیم خلیفه ای بردبار و دلسوز مردم بود، و از دیدن فرشتگان که برای مژده فرزند به خدمت او رسیده بودند شادمان و با گرمی به پذیرایی از آنان پرداخت، و همسرش که پیر و سالخورده بود از شنیدن مژده بارداری به فرزندی به نام اسحق و داشتن نوه ای به نام یعقوب شگفت زده و شادمان گردید و گفت؛ شگفتا چگونه از من و همسرم که هر دو پیر و ناتوان شده ایم فرزندی زاده گردد؟ و فرشتگان پروردگار بزرگ و مهرپرور را ستوده، و مهر او بر خلیفه اش ابراهیم و خاندان او را بر شمردند، و آنگاه که ابراهیم از مژده فرزند بیاسود، از عزم فرشتگان بر مردمان لوط و از سرنوشت آنان هراسناک شد و درباره قوم لوط با فرشتگان به چون و چرا پرداخت، اما فرشتگان ابراهیم را به خویشتنداری درباره سرنوشت محتوم و دردناک مردمان لوط فرا خواندند.
روشنگری:و فرشتگان پروردگار بزرگ و مهرپرور را ستوده، و مهر او بر خلیفه اش ابراهیم و خاندان او را بر شمردند.
فلما ذهب عن إبراهيم الروع وجاءته البشرى يجادلنا في قوم لوطَ
برداشت از آیه :( آیات 69 تا 76 ) همانا ابراهیم خلیفه ای بردبار و دلسوز مردم بود، و از دیدن فرشتگان که برای مژده فرزند به خدمت او رسیده بودند شادمان و با گرمی به پذیرایی از آنان پرداخت، و همسرش که پیر و سالخورده بود از شنیدن مژده بارداری به فرزندی به نام اسحق و داشتن نوه ای به نام یعقوب شگفت زده و شادمان گردید و گفت؛ شگفتا چگونه از من و همسرم که هر دو پیر و ناتوان شده ایم فرزندی زاده گردد؟ و فرشتگان پروردگار بزرگ و مهرپرور را ستوده، و مهر او بر خلیفه اش ابراهیم و خاندان او را بر شمردند، و آنگاه که ابراهیم از مژده فرزند بیاسود، از عزم فرشتگان بر مردمان لوط و از سرنوشت آنان هراسناک شد و درباره قوم لوط با فرشتگان به چون و چرا پرداخت، اما فرشتگان ابراهیم را به خویشتنداری درباره سرنوشت محتوم و دردناک مردمان لوط فرا خواندند.
روشنگری:و آنگاه که ایراهیم از مژده فرزند بیاسود، درباره سرنوشت قوم لوط با فرشتگان به چون چرا پرداخت.
إن إبراهيم لحليم أواه منيبَ
برداشت از آیه :( آیات 69 تا 76 ) همانا ابراهیم خلیفه ای بردبار و دلسوز مردم بود، و از دیدن فرشتگان که برای مژده فرزند به خدمت او رسیده بودند شادمان و با گرمی به پذیرایی از آنان پرداخت، و همسرش که پیر و سالخورده بود از شنیدن مژده بارداری به فرزندی به نام اسحق و داشتن نوه ای به نام یعقوب شگفت زده و شادمان گردید و گفت؛ شگفتا چگونه از من و همسرم که هر دو پیر و ناتوان شده ایم فرزندی زاده گردد؟ و فرشتگان پروردگار بزرگ و مهرپرور را ستوده، و مهر او بر خلیفه اش ابراهیم و خاندان او را بر شمردند، و آنگاه که ابراهیم از مژده فرزند بیاسود، از عزم فرشتگان بر مردمان لوط و از سرنوشت آنان هراسناک شد و درباره قوم لوط با فرشتگان به چون و چرا پرداخت، اما فرشتگان ابراهیم را به خویشتنداری درباره سرنوشت محتوم و دردناک مردمان لوط فرا خواندند.
روشنگری:همانا ابراهیم خلیفه ای بردبار و دلسوز مردم بود.
منیب = توبه کار = قائم مقام، آنکه وکیل معین میکند، خلیفه.
يا إبراهيم أعرض عن هذا إنه قد جاء أمر ربك وإنهم آتيهم عذاب غير مردودَ
برداشت از آیه :ابراهیم از آنان رویگردان شد زیرا آنان ستمگری و رنجِ رستاخیز را بجای اراده و مهرِ پروردگار برگزیدند.
ولما جاءت رسلنا لوطا سيء بهم وضاق بهم ذرعا وقال هذا يوم عصيبَ
برداشت از آیه :( آیات 77 تا 83 ) لوط به مردم تندرو و بدکار می گفت؛ راه مهر پروردگار مهر را بپویند و او را در برابر فرشتگان شرمنده نسازند، و در باره زنان خردورزی کنند، زیرا آنان پاک و بی گناه اند، و آن مردم پاسخ می دادند؛ تو ما را می شناسی و می دانی که خواهان چه هستیم، ما را با زنان کاری نباشد، لوط به آنان گفت؛ یارای هم آوردی با شما را ندارم و به پناهگاه امن پروردگارم پناه میبرم، و آنگاه که فرشتگان به خدمت لوط رسیدند فرصت برای مردمانش از دست رفته و زمان مرگ دردناک آنان فرا رسیده بود، فرشتگان به لوط گفتند، مهلت آنان تا صبح است و صبح در راه، پس شبانگاه همراه خانواده ات از این جا برو و بدان که دست آنان به تو نخواهد رسید، و جز همسرت هیچ یک از اعضاء خانواده تو به بلای آنان گرفتار نخواهد شد، و چون زمان مرگ آنان فرا رسید سرورانشان نیز خاکسار و در زیر بارانی از سنگ و گل مدفون گردیدند، این بها و قیمت آنان بود و چنین بهایی برای ستمگران دور از انتظار نباشد.
روشنگری:و آنگاه که فرشتگان به خدمت لوط رسیدند فرصت برای مردمانش از دست رفته و زمان مرگ دردناک آنان فرا رسیده بود.
وجاءه قومه يهرعون إليه ومن قبل كانوا يعملون السيئات قال يا قوم هؤلاء بناتي هن أطهر لكم فاتقوا الله ولا تخزون في ضيفي أليس منكم رجل رشيدَ
برداشت از آیه :( آیات 77 تا 83 ) لوط به مردم تندرو و بدکار می گفت؛ راه مهر پروردگار مهر را بپویند و او را در برابر فرشتگان شرمنده نسازند، و در باره زنان خردورزی کنند، زیرا آنان پاک و بی گناه اند، و آن مردم پاسخ می دادند؛ تو ما را می شناسی و می دانی که خواهان چه هستیم، ما را با زنان کاری نباشد، لوط به آنان گفت؛ یارای هم آوردی با شما را ندارم و به پناهگاه امن پروردگارم پناه میبرم، و آنگاه که فرشتگان به خدمت لوط رسیدند فرصت برای مردمانش از دست رفته و زمان مرگ دردناک آنان فرا رسیده بود، فرشتگان به لوط گفتند، مهلت آنان تا صبح است و صبح در راه، پس شبانگاه همراه خانواده ات از این جا برو و بدان که دست آنان به تو نخواهد رسید، و جز همسرت هیچ یک از اعضاء خانواده تو به بلای آنان گرفتار نخواهد شد، و چون زمان مرگ آنان فرا رسید سرورانشان نیز خاکسار و در زیر بارانی از سنگ و گل مدفون گردیدند، این بها و قیمت آنان بود و چنین بهایی برای ستمگران دور از انتظار نباشد.
روشنگری:لوط به آن مردم تندرو و بدکار می گفت؛ راه مهر پروردگار مهر را بپوئید و مرا در برابر فرشتگان او شرمنده مسازید، در باره زنان خردورزی کنید، اینان پاک و بی گناه اند.
يهرعون = شتابان هجوم بردن = تندرو.
قالوا لقد علمت ما لنا في بناتك من حق وإنك لتعلم ما نريدَ
برداشت از آیه :( آیات 77 تا 83 ) لوط به مردم تندرو و بدکار می گفت؛ راه مهر پروردگار مهر را بپویند و او را در برابر فرشتگان شرمنده نسازند، و در باره زنان خردورزی کنند، زیرا آنان پاک و بی گناه اند، و آن مردم پاسخ می دادند؛ تو ما را می شناسی و می دانی که خواهان چه هستیم، ما را با زنان کاری نباشد، لوط به آنان گفت؛ یارای هم آوردی با شما را ندارم و به پناهگاه امن پروردگارم پناه میبرم، و آنگاه که فرشتگان به خدمت لوط رسیدند فرصت برای مردمانش از دست رفته و زمان مرگ دردناک آنان فرا رسیده بود، فرشتگان به لوط گفتند، مهلت آنان تا صبح است و صبح در راه، پس شبانگاه همراه خانواده ات از این جا برو و بدان که دست آنان به تو نخواهد رسید، و جز همسرت هیچ یک از اعضاء خانواده تو به بلای آنان گرفتار نخواهد شد، و چون زمان مرگ آنان فرا رسید سرورانشان نیز خاکسار و در زیر بارانی از سنگ و گل مدفون گردیدند، این بها و قیمت آنان بود و چنین بهایی برای ستمگران دور از انتظار نباشد.
روشنگری:و مردمانش پاسخ می دادند؛ تو مارا می شناسی و می دانی که خواهان چه هستیم، ما را با زنان کاری نباشد.
قال لو أن لي بكم قوة أو آوي إلى ركن شديدَ
برداشت از آیه :( آیات 77 تا 83 ) لوط به مردم تندرو و بدکار می گفت؛ راه مهر پروردگار مهر را بپویند و او را در برابر فرشتگان شرمنده نسازند، و در باره زنان خردورزی کنند، زیرا آنان پاک و بی گناه اند، و آن مردم پاسخ می دادند؛ تو ما را می شناسی و می دانی که خواهان چه هستیم، ما را با زنان کاری نباشد، لوط به آنان گفت؛ یارای هم آوردی با شما را ندارم و به پناهگاه امن پروردگارم پناه میبرم، و آنگاه که فرشتگان به خدمت لوط رسیدند فرصت برای مردمانش از دست رفته و زمان مرگ دردناک آنان فرا رسیده بود، فرشتگان به لوط گفتند، مهلت آنان تا صبح است و صبح در راه، پس شبانگاه همراه خانواده ات از این جا برو و بدان که دست آنان به تو نخواهد رسید، و جز همسرت هیچ یک از اعضاء خانواده تو به بلای آنان گرفتار نخواهد شد، و چون زمان مرگ آنان فرا رسید سرورانشان نیز خاکسار و در زیر بارانی از سنگ و گل مدفون گردیدند، این بها و قیمت آنان بود و چنین بهایی برای ستمگران دور از انتظار نباشد.
روشنگری:لوط به آنان گفت؛ یارای هم آوردی با آنان را نداشته و به پناهگاه امن پروردگارش پناه میبرد.
نظرات کاربران